• وبلاگ : دل نوشته هاي يک ديلامي
  • يادداشت : دهه فجر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مقدم 
    قبلش فکر کن چرا داري نماز ميخوني؟؟؟
    آن وقت کم کم لذت ميبري از کلماتي که تمام عمرداري تکرارشون ميکني.
    تکرار هيچ چيز جز نماز در اين دنيا قشنگ نيست.
    هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن
    مـيـليـون هـا نـفـر زيـر خـاک ،
    بـزرگ تـريـن آرزويـشـان بـازگـشت بـه دنـيـاست
    تـا سجـده کـنـنـد ... ولـو يـک سـجـده
    + مقدم 
    من تنها خدا را دوست دارم
    از وقتي سقف خانه مان چکه مي کند از باران بدم مي آيد..
    از وقتي مادرم پاي دار قالي مرد از قالي بدم مي آيد
    از وقتي برادرم به شهر رفت و ديگر نيامد از شهر بدم مي آيد
    از وقتي پدرم شبها گريه مي کند از شب بدم مي آيد
    ...از وقتي دستان آن مرد سرم را نوازش کرد و بعد به پدرم سيلي زد از
    دستهاي مهربان بدم مي آيد..
    از وقتي خواهرم پاهايش زير گرماي آفتاب تاول مي زند از آفتاب بدم مي آيد
    از وقتي سيل آمدو مزرعه را ويران کرد از آب بدم مي آيد
    و تنها خدا را دوست دارم!!!
    چون او باران را فرستاد تا مزرعه مان خشک نشود!!!
    چون او شب را مي آورد که اشک هاي پدرم را هيچ کس نبيند!!!
    چون او مادرم را برد پيش خودش که او هم گريه نکند!!!
    چون او به برادرم کمک کرد که برود تا آنجا خوشبخت تر زندگي کند!!!
    چون من دعا کردم و مي دانم دستهاي آن مرد را که به پدرم سيلي زد فلج خواهد کرد!!!
    چون او آفتاب را فرستاد تا مزرعه جوانه بزند!!!
    چون او سيل را جاري کرد تا گناه انسان را از زمين بشويد!!!
    و من تنها خدا را دوست دارم..
    + مقدم 

    تورا چه مي شود اي دل خسته تنهاي من...

    تورا چه مي شود که در دل هيچ کس جايي نداري...

    من از اين همه تنهايي و غربت تو درشگفتم!

    تا آمدي به کسي اميدوارشوي روزگار با حسادتي باورنکردني

    اورا از تو گرفت.

    خدايا کرمت رو شکر

    به من نگو که اين بار هم قسمت نبود...

    نمي خواهد چيزي بگويي،

    خودم مي دانم قسمت دل من تنهايي و غربت است.